یک:

در پوست شیر . خوابیده مادرم ایران .

تا به هنگام خواب من . شغالان ناراحت.

دو:

روی کتاب های عشقی . تلفظ مرگ !

روی پتو . پلنگ . پلنگ .

نه! خواب!

نه! بوس!

بجنگ . تا روز!

سه:

اگر برای کشتن من! دامن سیاه می پوشی!!!

من چه کنم؟

" سپیده ام"! اسمان می فهمی؟!

 

 

چهار:

بیا " یوسف"!

توی قبرماه . " کنارهم"!

نور نیست.

توی تاریکی چشمان هم . غرق شویم .

پنج:

ای مجلس تو . بی رونق ؛ اگر عشق نباشد .

ما جای غم خویش . به ملت نفروشیم!!!

شش:

مزارشش گوشه ات را یا حسین(ع) برده ام از یاد؟

دیگرا چرا نمی بینم . هنگامه ی عاشورا به چشم خویش.

 

 

هفت:

یک/

و داشتیم توی مطالعات اجتماعی " انتخاب " را می گفتیم . از دهانمان پرید . سنمان را که مثلا داشتیم از انتخاب و ازدواج می گفتیم .گفتیم . یکی از دانش آموزان فرمایش کرد .: ای وای چهل و هفت!یعنی شما به این جوانی هم سن مادربزرگ ما هستید؟یک آن ماندیم یعنی چی؟ یعنی جوان مانده ایم؟یعنی یاخدا چقدر دیر ازدواج کردیم و انتخاب شدیم و یا ازدواج کردیم و انتخاب کردیم و بعد هم ماندیم که بگوئیم با بزرگ شما چه زود.

که دیدیم بهتر است از ترکیب بحث ازدواج و آن." انتخاب ". بگذریم!

دو/

قربان یکی که وقتی بحث از ازدواجش می افتد مارا می خنداند و می گوید:خدایا!مادر شوهر مرا بیامرز که وقت انتخاب و اوکی کردن من!دو خانواده را از رنج رهانید!!!یکی خانواده خودش و شخص پسرش و یکی خانواده من و شخص خودم!

ایشان در فرمایشاتشان اشاره دارند به این نکته که درخلاصی خانواده ایشان از بابت ایشان در آن خانواده ایشان . حکمتی ست که در خوشبختی همسر ایشان نیست. ایشان در حال حاضر در عین جوانی و خوش تیپی . نوه هم دارند!

جل الخالق!

سه/

جائی تشریف داشتیم به صرف ناهار که همین که از در وارد شدیم یکی از جوانان زیبا روی از قدیم علاقه مند به خود را . اندوه گین دیدیم!ایشان به ما فرمودند:ای عشق!خیال نکنی که دراین دنیا ما هم مثل تو " تسلیم" و " بی خیال" ادامه بدهیم! ما " جدیدی " هستیم!!!

می زنیم دنیارا عوض می کنیم و مثل شما نیستیم!

ما که در هرصورت اختیار اعصاب خویش را ازدست نمی دهیم گفتیم: امشالله ما که بخیل نیستیم! اگر قرار است هر صد سال یکبار جهان اطراف ما تغییر کند ." جهنم"! بگذار ما عامل تاثیر گذار و.درس عبرت باشیم!!!

چهار/

داشتیم گریه می کردیم و می سوختیم . انگار سرمان " هوو" آمده باشد!!!تو نگو همه داشتند تحصیلات عالی می کردند و ما بلد نبودیم!یکی آمد دستمال کاغذی آورد و گفت: عزیزم!انتخاب خودت بود!انگار آب جوش سماور عالی نسب را روی سرمان خالی کرده باشند از جا پاشدیم . سه سال بعد همه دکترا می خواندیم و اگر در دانشکده و بیرون کسی جرات داشت به ما نگوید : دکتر؟!!!

پنج/

تو هم ای نازنین!

چه می دانی که هنگام انتخاب تو چه خیالی که نداشتیم !

گفتیم پول نداریم سرت را کلاه می گذاریم . مهریه امان را می گیریم و می رویم پیش خانواده آمریکا!نگو زرنگتر از ما بودی .

یکهو دیدیم وسط خانواده هستیم . خانواده امان بلند شده اند از آمریکا آمده اند ایران!و درهمین مملکت دارم با هم صفا می کنیم .

ای احساسی بودیم؟ ای تنها و بی کس بودیم؟ ای پول داشتیم؟!حالا سر پیری بوس: لیلی!

 

 

 

هشت:

ترومپ!

خدارا شکر که قسمت نشد وقت انتخاب " حضر تعالی"!

ما هم از جمله آمار یواس جان اتان باشیم.

نه:

مامان بنز:

فردا اول وقت همه دماغ عملکرده ها و همه لباس صورتی ها با من می آئید.

پراید:

مثلا کدومامون مامان؟ بابا بیوک بدبخت با 80 سال سن؟

بوگاتی:

نه منظورشون منم!داریم می ریم تولد سوزوکی جون!

بابا پژو:

منو میگی .منم می آم . تازه رفتم خوشگل کردم 500 میلیون عمل زیبائی کردم به اضافه پیرهن صورتی که خواهرم گرفته . بپوشم بیام؟

مامان بنز:

جان من؟!دیگه چی؟اسم خواهرتو که میاری . میخام از تولد پشیمونت کنم.

ننه خاور:

بابا بنزی جان!این اختلال شخصیته!خوب تو که می دونی اذیت نکن نه خودت رو نه این رو.

بابا بیوک:

منم عمل کردم اما به کسی نگفتم .

ننه خاور:

بیوک از بچگی تورو می شناسم همین ریختی نبودی؟

بابا بیوک:

نه!زمان شاهم عمل زیبائی بود!من اولین مرد ایرانی ام .

پراید:

خدایا!بابا مامان جون بیا تمومش کن دیگه .اه!. عجب گرفتاری شدیم . اصلا منم عمل کردم!سالی یه بارم عمل می کنم!راحت شدین!خودروهای سالم . شکست ناپذیر!ماندگار. فولاد بالا!.

 

 

ده:

رهبرم.

درانتخاب عشق اگر آزاد نبودیم .در ایران .

خدا می داند .

که دیگر عشق علی(ع). کجا .کدام سرزمین . کجا کجا

یازده:

یک/

هی دارم میگما هیچکی گوش نمیده!همش می گن ما که داریم بازنشست می شیم !بابا خوب همه می میرن!همه بازنشست می شن!خوب چون می میریم باید خودمونو زودتر بکشیم که از مردن زودتر بمیریم!یا چون بازنشست می شیم بریم بزنیم کنار .چون بالاخره که می ریم و نیستیم .

عجب حرفیه ها . گرفتن ختم قبل از مردنم مد شد!

دو/

کویت ام همین ایران!

ما میترسیم با خودمون ناخن گیر ببریم سرکار!ملت ریختن یه جا با سلاح که ای داد ما طرفداریم .

قربون خدابرم. شانس " و" میبینی!

دوازده:

نشسته بودیم توفضا یهو دیدیم .

رولت .کیک و بعد کیک یزدیو کیک مشهدی و ایناست که دارن تو سینی ها می ارن من که حرصم دراومد از زمین من قند دارم!

بعد گفتن تو ام بخور زیاد شیرین نیست نهایتش یه قرص قند می خوری.حالا داشتیم میخوردیم گفتیم مناسبتش رو بگین . گفتن بهجت خانم جون به مناسبت شصتمین سال اشتغال به کار روی زمین ابتیاع فرمودن !.

واقعا خدا دل و دماغ بده!

سیزده:

انشالله همدیگرو درصف های رای گیری ببینیم .

انتخاب فردی که دوست داریم بین ما تصمیم بگیره و یا تصمیمات مارو به گوش همه برسونه .

 

 

 

 

گرفتمت ...مثل نسیم در آغوشم ولی ... عبور کردی از من ...ترانه!

میخانه در آدرس های اینترنتی دم دست نیست ... برای مست شدن باید جستجو کنید !!!

می ترسم ...از تغییر جهان ... مثل هیتلر ... از پایان جنگی که ...خود خواسته ام!

ببخشیدا ما توی قبریم ... زحمتامون گردن شماست... انشالله انجام میدید دیگه؟

حبیب ام حبیب های قدیم؛ سیریش بودن ... معنی این رو می دادن که تو بمیری ما هستیم!

همه چیز قدرت می خواهد... و قدرت از ضعیف ترین حالت زندگی مثل نفس کشیدن آغاز می شود!

  ,تو ,ای ,هم ,خانواده ,ایشان ,    ,کردیم و ,بازنشست می ,و می ,ایشان در

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

fakhtehavaye غلبه بر افسردگي با طرحواره درمانگر خونخوار خلوتگه panjarec دیجیکالا بست seyyed ali kashefi khansari samiarmirzayi بِنيسي‌ها: پدر و پسر اندیشه‌ورزی